سلام ….
من دختری هستم با کلی ارزویی ک تو دلم مونده ک چرا یکی از ادمایی ک میشناسم خیلی خوشبخت همسن خودمه مگ چی کم دارم ازش اون تونسته مستقل باشه با دوس پسرش هر جا بره مادرش هم موافقت کنه هر سففری تنهایی خاست بره ولی من ک همسن اونم خانوادم نمیزارن مستقل شم نمیزارن نمیزارن دوس پسر داشته باشم یا جایی برم با رفیقام مگ چبم از اون دختره کمتره واقعا برا خانوادم متعصفم ک ارزوهایی منو له مبکنن من عاشق یکیم و ۳ سالع باهاشم ولی مامانم خبر نداره دوسش دارم بفهمه گوشیو میگیره ازم دنیام واقعا جهنمه مثل مرده متحرکم اون دختر هر روز استوری گردش میزارع هر جا با دوس پسرش میره میزاره ولی من هیچ جایی نمیتونم برم محدودم همش یکم خانواده ها درک کنن خوبه
- مهسا 2 سال قبل درد دل کرد
- آخرین ویرایش 2 سال قبل
خونواده ها یکی نیستن. میتونم درک کنم که چه حسی داری. ولی اینکه یه نفر خاص که زندگیش از تو بهتره رو ببینی و هی حرص بخوری هم کار اشتباهیه و هم خودتو اذیت میکنه. نباید به خوبیای یکی نگاه کنی و حسودی کنی. تو نمیدونی تو زندگی شخصی اون دختر چه خبره. و تو دوست پسرت رو داری. حالا لازم نیست همه بدونن که. چیزی که مهمه اینه که تو کسی رو داری که دوستش داری و دوستت داره. بقیه چیزا مهم نیستن. اینکه ارتباط داشتن باهاش چقد سخته یا اگه مامانت بفهمه چی میشه یا دوست پسر اون دختره براش چیکار کرده. مهم اون حسه نه چیز دیگه. و تو تا وقتی اونو داری تنها نمیمونی
- Someone به 2 سال قبل پاسخ داد
- آخرین ویرایش 2 سال قبل
عزيزم دركت ميكنم منم وقتى همسن تو بودم همين محدوديت هارو داشتم خوب يادمه اگه حتى يه تولد دخترونه هم ميرفتم انقذر زنگ ميزد كه زود بيا خونه ك مدام استرس داشتم.. هيچ تفريحى نكردم نه مسافرتى نه خوشگذرونى … توو بچگى ازدواج كردمُ جدا شدم و باز برگشتم به همون خونه
اميدوارم بتونى در درس و رشته اى كه ميخواى موفق باشى و در نهايت شغل خوبى پيدا كنى-وقتى مستقل بشى يكم اوضاع بهتر ميشه .. سعى كن خودتُ مقايسه نكنى با دوستات هر كس زندگى و خانواده خودشو داره با اين مقايسه ها فقط خودتو نابود ميكنى تمام تمركزت ُ بزار رو درس و ايندت كه انشالله بتونى موفق باشى
- سپسده به 2 سال قبل پاسخ داد
- آخرین ویرایش 2 سال قبل