سلام عزیزم
تنها راه اینکه بشینی باهاش حرف بزنی و دلیل این کار هاشو ازش بپرسی
منم دقیقا زندگیم مث توعه اوایل نمیدونستم چیکار کنم رفتم و ازش پرسیدم گفتم اخه چرا اونم دلیلشو بهم گفت منم باخواسته ی مادرم پیش رفتم
تو یه کار کن وقتی که مادرت خیلی اروم با سیاست و نوازش برو و ازش بپرس و تبق خواستش پیش برو
اگه بازم نشد با یه روان پزشک حرف بزن که اونم با مادرت حرف بزنه

امید وارم که هرچه زود تر مشکلت حل بشه
منو هم درد خودت بدون

سلام دلیلش چیه؟ بی دلیل که نمیشه….

ولی اگر کاری میکنی که این اتفاق میفته باید دست به اصلاح رفتارت بزنی من10سالم بود بعد از مدرسه رفتم بازی بابام خونه راهم نداد و از ظهر بدون غذا تو کوچه و خیابون بودم و فقط گریه میکردم هر چقدرم زنگ زدم با تلفن یه اقایی بالاخره برداشت بابام و گفت همونجا که هستی میمونی تا یاد بگیری هر کاری میکنی اطلاع بدی وقتی مرده خواست با بابام حرف بزنه قطع تماس زدم و فرار کردم و اونم هرچی دویید منو نتونست بگیره تا اینکه رفتم خونه فامیلمون و در اخر منو بردن خونه و تا یک ماه تنبیه بودم 5 سال کوچکتر اصلا بهش فکر میکنم میخوام هنوز گریه کنم وضعیت عجیبی بود مخصوصا اونجا که خونه فامیلمون نذاشتن فرار کنم وقتی داشت بابام میومد بعد که اوردم خونه تا ساعتا11شب اینا تو ماشین خوابیده بودم درم قفل بود و بابام نذاشته بود بیام بالا

سلام

ای بابا چرا اینطوری آخه

دلیلش چیه؟

پدرتون کلا در جریان این رفتار ها هستش؟یا اتفاق خاصی افتاده؟

با خودکشی و فرار چیزی درس نمیشه

لطفا صبور باشید

کسی نیست ازش کمک بخواین؟