قورباغه ناشنوا
چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دوتا از آن ها به داخل گودالی عمیق می افتند.بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند . وقتی دیدند گودال چقدر عمیق است به آن دوگفتند: چاره ای نیست شما بزودی می میرید.دوقورباغه این حرف ها را نادیده گرفتند و با تمام توانشان کوشیدندکه ازگودال بیرون آیند.اما دایماً قورباغه های دیگر فریاد می […]