سلام نمیدونم چجوری بگم و مشکل از کیه از اولش بزارید بگم
من تقریبا ۴ ساله تو رابطم با یه آقایی که ما فروردین امسال ازدواج کردیم بعد من توی این چهارسال همه جوره پشت این مرد بودم از لحاظ مالی عاطفی احساسی حتی جنسی!!
و وابستگی شدید بهش داشتم ینی اگه یه ثانیه دیر جواب میداد تپش قلب میگرفتم استرس و گریه و اینا اما ایشون اصلا اینجوری نبودن اگه یه روزم بهش پیام نمیدادم ریکشن نداشت فوقش یدونه مینوشت کجایی چرا نیستی همین
تو این چهارسال هر موقع دعوا شد هر موقع قهری پیش اومد دلخوری شد اصلا بحث نکردم اصلا قهر نکردم ریختم تو خودم بخشیدم خیلی جاها مقصر شدم!!!
چون دوسش داشتم
هرموقع ازش میخواستم بهم توجه کنه میگفت کار داره سرش شلوغه تاحالا نشده بود ک پشت گوشی یا پیشش لوسم کنه قربون صدقم بره هنوزم نشده!:)
بهش میگم میگه بلد نیستم مگه میشه آخه مثلا با دوستاش خیلی خوب رفتار میکنه هرچی بگن انجام میده اما با من نه لج میکنه همش الان ک نانزدیم مثلا میگم بریم فلان جا میگه خب برا چی روزی نیست که من گریه نکنم روزی نیست ک اشکم نیاد ب رابطه همه حسودیم میش اونم دوسم داره ها بعضی موقع ها رفتارش خوبه اما به سک…س ختم میکنه همین موضوع ناراحتم میکنه اصن حس خوبی ندارم داغون شدم به خودکشی فکر میکنم من هزارتا خواستگار بهتر و پولدار تر داشتم اما همرو رد کردم حالا جوری با من رفتار میش که انگار به زور زنش شدم ناراحتم
- زهره 1 ماه قبل سوال کرد
- آخرین ویرایش 1 ماه قبل
اولا فکر خودکشی و این چیزا رو از سرت بیرون کن
بنظرم پیش یه مشاور حتما برو تا راهنماییت کنه
اما نظر من اینه که یکم خودتو بگیر براش از محبت کردنت کمی کم کن . بجاش بیشتر بخودت محبت کن و خودتو بیشتر دوس داشته باش.
کم کم اون متوجه میشه ک باید بیشتر محبت کنه.
این روش رو تست کن اسونه 🙂 نگران نباش درست میشه .
- علی به 4 هفته قبل پاسخ داد
- آخرین ویرایش 4 هفته قبل