بابای من طلبه س و مامانم به شدت مذهبیه..ولی تو یه درد و دل دیگه گفتم که بابام هیچ وقت تاحالا بهم زور نگفته و همیشه اجازه داده خودم راهمو انتخاب کنم..ولی مامانم برعکسه..چند وقت پیش رفته بودیم خونه عمه بابام و چون شب بود و با ماشین خودمون داشتیم میرفتیم و کلا یه شهر دیگه بودیم، طبق عادت بدون چادر بودم و سویشرت پوشیده بودم..وقتی رسیدیم خونه عمه بابام ، بعد سلام و علیک خیلی زود مامانم به عمه جون گفت : عمه جان دختر مارو اینجوری نگا نکنااا..دخترمون چادریه😐حالا الان نپوشیده …انقدر خورد شدم که فقط نمیخواستم یه لحظه هم مامانمو نگاه کنم و ازش متنفر شدم..من انسان نیستم آیا ؟ من شخصیت ندارم ؟ بعد تازه بعدش برگشته بهم میگه تو چرا نمیفهمی که باید شان بابانو حفظ کنی ؟ …..آیا من به خاطر شان بابام باید چادر سر کنم؟ ..به خدا مردم اینو راه انداختن …وا بدید بابا ..مگه به تربیته؟ اگه به تربیت بود که … از بچه های کدوم امام پیغمبرا بگم بهتون ؟ عزیزانم ..به تربیت نیست ..به خود آدمه ..چرا خودتونو به نفهمی میزنید آخه …بابای من زندگی خودشو داره و من زندگی خودمو
جنسیت؟
خانم
سن شما؟
کمتر از 20
وضعیت تاهل؟
مجرد
آیا عاشق هستید؟
خیر
از دید شما خوشبختی چیست؟
مستقل بودن
- HOBI 2 هفته قبل سوال کرد
- آخرین ویرایش 2 هفته قبل
پاسخ شما