حتی نمیتونم دیگه بنویسم انقدر خستم که یا میخوام از خوابی که توش هستم بیدار شم یا تا اخر عمرم بخوابم وقتی درد دلای بقیه رو میبینم با خودم میگم چرا ما ادما انقدر باید تنها باشیم همیشه میگن هر وقت ب خدا پناه ببری دست رد نمیزنه ب سینت ولی پس چرا خوبم نمیکنه چرا بهم نگا نمیکنه مگه من بندش نیستم از دکتر رفتنو قرص خوردن خسته شدم امشب که داشتم با شوهرم حرف میزدم بهش گفتم یا دعا کن من خوب بشم یا دعا کن من بمیرم اخه خسته شدم دیگه نایی ندارم پیش اونم دیگه خجالت میکشم اخه من چه بدیه کردم که همیشه باید عذاب بشم
- زهرا 2 ماه قبل سوال کرد
- آخرین ویرایش 1 ماه قبل
خدا برای هر کسی یه امتحانی مقرر کرده با صبر و توکلت به خدا از ته دلت بلاخره این سختی ها رو به پایان میرسونی
فقط میتونم بگم با توکل به خدا و اینکه از ته دل بدونی اون این سلامتی رو بهت برمیگردونه
واست معجزه میکنه
ایشالله که زودتر سلامتیت رو به دست بیاری
- تنهایی مطلق به 4 روز قبل پاسخ داد
- آخرین ویرایش 4 روز قبل
چرا چی شده مگه؟
منم خیلی خسته و ناامیدم
پر از نگرانی و دلهره
دلم میخواد ساعت ها با یکی حرف بزنم یکی که نشناسمش یکی که منو نشناسه
- مرین به 1 هفته قبل پاسخ داد
- آخرین ویرایش 1 هفته قبل